بلایی که جنگ غزه بر سر ستون فقرات رژیم جعلی اسرائیل آورد
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۴۰۶۸۵
ارتش اولین و مهمترین نهادی بود که بعد از تاسیس رژیم جعلی اسرائیل در سال ۱۹۴۸ اعلام موجودیت کرد. از آنجایی که ارتش بزرگترین و مهمترین نهاد رسمی رژیم صهیونیستی است، تاثیر و نفوذ بالایی در همه حوزههای این رژیم از جمله سیاست و اقتصاد و فرهنگ و ... دارد. همچنین همه یهودیان صهیونیست فارغ از رنگ و نژاد و ملیت خود موظف به اطاعت و حمایت از ارتش این رژیم هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در اینجا باید اشاره کنیم که خدمت نظامی در ارتش رژیم صهیونیستی برای همه افراد بالای ۱۸ سال اعم از زن و مرد اجباری بوده و مردان ۳ و زنان ۲ سال به صورت اجباری در این ارتش فعالیت میکنند. اعطای معافیت از خدمت به جوانان اسرائیلی در ارتش این رژیم نیز شرایط بسیار سختی دارد و کسانی که خواهان معافیت هستند، اغلب در محافل نظامی اسرائیل به عنوان خائن و ترسو تلقی میشود و در برخی موارد نیز با مجازات زندان مواجه میگردند.
نیروی ذخیره، ستون فقرات ارتش اسرائیل
در این میان نیروهای ذخیره یکی از ارکان اصلی امنیت داخلی رژیم صهیونیستی به شمار میروند و مهمترین عنصری هستند که ماشین جنگی اسرائیل به آن تکیه میکند و به عبارت دیگر ستون فقرات این ارتش هستند. ریشههای تشکیل نیروی ذخیره ارتش رژیم اشغالگر به روزهای ابتدایی تاسیس این رژیم جعلی برمیگردد که با آغاز جنگ میان صهیونیستها و کشورهای مختلف عربی همراه بود.
در این جنگها، رژیم صهیونیستی به شکل قابل توجهی به نیروهای داوطلبی که در ارتش آن میجنگیدند وابسته بود. به مرور زمان این نیروها تبدیل به هسته و بخش اساسی راهبرد نظامی اسرائیل شدند؛ تا جایی که محافل صهیونیستی از نیروی ذخیره ارتش اسرائیل به عنوان «گاو مقدس» یاد میکنند.
سران صهیونیست هنگام اشغال فلسطین شعار «خدمت اجباری همگانی» را سر دادند که همه صهیونیستها را موظف به فعالیت در ارتش و پیوستن به صفوف نیروی ذخیره میکرد. بر این اساس نظریهای طراحی شد تا همه صهیونیستها در مواقع لزوم سلاح دست بگیرند و نقش نظامی ایفا کنند. در آن زمان سران رژیم اشغالگر تصور میکردند که با این کار هدف اصلی آنها در محافظت از امنیت داخلی و جلوگیری از نفوذ دشمنان محقق میشود و به تدریج میتوانند سایر زمینهای عربی اطراف فلسطین را نیز اشغال کنند.
مقامات صهیونیست برای تحقق این هدف تصمیم گرفتند تا بیشترین تعداد ممکن از یهودیان را به فلسطین اشغالی منتقل کنند و بدون توجه به اختلافات عمیقی که میان یهودیان از ملیتهای مختلف وجود داشت، آنها را به این سرزمین آورده و اعلام کردند که همه این یهودیان بدون توجه به ملیت و رنگ و نژاد خود باید برای خدمت به ارتش بسیج شوند.
به این ترتیب همه مردان و زنان یهودی که به فلسطین اشغالی مهاجرت کرده بودند مجبور به ثبت نام در صفوف ارتش رژیم صهیونیستی شدند. این روند هنوز هم ادامه دارد و سربازان بعد از پایان دوره خدمت خود باید به نیروی ذخیره بپیوندند.
درحال حاضر نیروی ذخیره ارتش صهیونیستی متشکل از حدود ۵۰۰ هزار نفر است که بعد از پایان دوره سربازی در صفوف نیروی ذخیره قرار گرفتند. آنها هر سال برای آموزش و حفظ آمادگی نظامی خود به ارتش فراخوانده میشوند و در مواقع جنگی حتی اگر تازه وارد باشند و آموزش کافی هم ندیده باشند مجبورند در جنگ شرکت کنند؛ همانند اتفاقی که اکنون برای نیروهای ذخیره ارتش اسرائیل در جنگ غزه رخ داده و آنها را وارد یک بحران جدی کرده است.
قانون نظامی رژیم صهیونیستی مقرر کرده که میتوان برای ماموریتهای امنیتی از نیروهای ذخیره استفاده کرد و حداکثر مدتی که آنها باید در خدمت ارتش باشد ۲۵ روز است، اما در شرایط اضطراری، وزیر جنگ اجازه دارد این مدت را هر اندازه که میخواهد افزایش دهد.
اطلاعات نشان میدهد که نیروهای ذخیره، ۷۰ درصد کل نیروهای ارتش اسرائیل را تشکیل میدهند و به همین دلیل است که به آنها ستون فقرات این ارتش گفته میشود. اکثر نیروهای ذخیره ارتش صهیونیستی بین ۳۰ تا ۴۵ سال سن دارند و ۱۷ درصد از افسران این ارتش هم متعلق به نیروی ذخیره میباشند.
حقوق نیروهای ذخیره ارتش اسرائیل روزانه ۶۰ دلار و حقوق افسران ذخیره ۳۰۰ دلار است که این حقوق در ازای ترک زندگی و شغل به آنها پرداخته میشود. البته این میزان حقوق مربوط به دوره قبل از جنگ غزه بود، اما بعد از جنگ در سایه فروپاشی اقتصاد رژیم صهیونیستی، نیروهای ذخیره اولین طرفی بودند که تحت تاثیر این وضعیت قرار گرفتند.
همزمان با آغاز جنگ وحشیانه ارتش اسرائیل علیه غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حدود ۳۶۰ هزار نفر از نیروهای ذخیره ارتش صهیونیستی برای شرکت در جنگ غزه فراخوانده شدند که این امری بیسابقه در کل دورههای جنگهای رژیم صهیونیستی است.
استفاده ارتش صهیونیستی از نیروهای غیر اسرائیلی در جنگ غزه
نیروی ذخیره ارتش اسرائیل مملو از افرادی است که تابعیت غیراسرائیلی دارند و در کشورهایی خارج از فلسطین اشغالی زندگی میکنند.
در جریان جنگ غزه دهها هزار نیروی ذخیره ارتش صهیونیستی از آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکای لاتین احضار شدند که با واکنش انتقادی دولتهای بسیاری از این کشورها همراه بود.
«توماس پورت» نماینده فرانسوی در این زمینه خواستار انجام تحقیقات درباره حضور بیش از ۴ هزار شهروند فرانسوی که در خط مقدم جنگ در غزه هستند و کنار ارتش اسرائیل میجنگند، شد.
مقامات آفریقای جنوبی تهدید کردهاند افرادی که دارای تابعیت این کشور هستند و در داخل ارتش اسرائیل علیه غزه میجنگند، سلب تابعیت خواهند شد.
نیروهای تنها در ارتش اسرائیل
«نیروهای تنها» اصطلاحی است که برای افرادی که هیچ وابستگی و خانوادهای در داخل فلسطین اشغالی ندارند و ناچارا به ارتش اسرائیل میپیوندند، به کار میرود. اطلاعات ارتش صهیونیستی نشان میدهد که هزاران مهاجر در فلسطین اشغالی برای دریافت تابعیت اسرائیلی به ارتش این رژیم ملحق شدهاند.
همچنین اسرائیلیهایی که به هر دلیلی خانوادهای ندارند و کسی از آنها حمایت نمیکند هم مجبور به پیوستن به ارتش هستند و ضمن نیروهای تنها به شمار میروند. همه این افراد مربوط به قشر فقیر جامعه صهیونیستی هستند و در طول جنگ غزه، ارتش اسرائیل از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده کرده و این افراد بدون هیچ نام و نشانی در گورستانهای جدا دفن شدهاند.
اختلاف در نیروی ذخیره ارتش صهیونیستی
اختلافات متعددی در سطوح مختلف میان اجزای مختلف نیروی ذخیره ارتش صهیونیستی وجود دارد که برای این ارتش بسیار مشکلساز میشود.
تفاوت در آمادگی رزمی یکی از بارزترین موارد اختلاف میان این نیروها محسوب میشود. برخی از این نیروها بدون اینکه آموزش کافی دریافت کرده باشند مجبور به شرکت در جنگ میشوند. علاوه بر آن بحث سن و سال نیروها نیز مطرح است و افراد بالای ۴۰ سال از آمادگی جسمی کافی برای حضور در میدان جنگ برخوردار نیستند.
بحران بزرگ نیروی ذخیره اسرائیل در جنگ غزه
احضار نیروهای ذخیره ارتش صهیونیستی برای شرکت در جنگ غزه، به شدت زندگی و وضعیت اقتصادی آنها را تحت تاثیر ثرار داده است.
هزینه روزهای کاری از دست رفته برای نیروهای ذخیره حدود نیم میلیارد دلار در ماه برآورد میشود. نیروهای ذخیره ارتش صهیونیستی همچنین ستون فقرات اقتصاد اسرائیل نیز محسوب میشوند و حضور آنها در ارتش تاکنون بانکهای اسرائیلی را مجبور کرده تا برای جبران غیبت این نیروها در بازار کار، ۳۰ میلیارددلار به اقتصاد پمپاژ کنند.
از سوی دیگر کارخانههای اسلحه سازی رژیم صهیونیستی به شدت وابسته به نیروهای ذخیره هستند.
در شرایطی که اقتصاد رژیم صهیونیستی تبدیل به «اقتصاد جنگ» شده است همه جنبههای زندگی اسرائیلیها تحت تاثیر قرار گرفته و هشدارهای زیادی درباره افزایش بیرویه قیمتها و کمبود مواد غذایی مطرح شده است. این وضعیت برای صهیونیستهایی که همواره تماشاگر گرسنگی مردم فلسطین بودهاند و تحت حمایتهای شدید آمریکا طعم گرسنگی و گرانی را احساس نمیکردند بسیار غیرقابل تحمل است.
به همین دلیل شاهد اعتراضات گسترده در سراسر فلسطین اشغالی هستیم که در آن شهرکنشینان صهیونیست تاکید بر سرنگونی کابینه بنیامین نتانیاهو دارند؛ چرا که نتانیاهو و متحدانش را مسئول این فاجعه میدانند.
مزدورانی که در ارتش اشغالگر خدمت میکنند
رژیم صهیونیستی درباره تعداد مزدوران خارجی که در ارتش این رژیم میجنگند اغلب سکوت میکند، اما به خودِ آنها اجازه میدهد برای تحریک افرادی که به دنبال پول هستند، تبلیغات انجام دهند و آنها را وادار به پیوستن به ارتش اسرائیل کنند.
بر اساس گزارشهای مطبوعاتی و سیاسی، هزاران مزدور از ملیتهای مختلف در ارتش رژیم صهیونیستی حضور دارند.
روزنامه اسپانیایی «الموندو» مصاحبهای از یک مزدور اسپانیایی منتشر کرد که نشان میدهد او در ازای دریافت ۳۹۰۰ یورو در یک هفته حاضر به پیوستن به ارتش اسرائیل شده بود.
منبع: تسنیم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: جنگ غزه ارتش رژیم صهیونیستی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۴۰۶۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محدودیتها و تنگناهای رژیم صهیونیستی برای حمله به رفح
شدت وحشیگری و کشتار شدید فلسطینیان از سوی ارتش رژیم صهیونیستی در نوار غزه باعث تمرکز افکار عمومی جهان بر تحولات غزه و بهویژه شهر رفح و تلاش برای جلوگیری از حمله به این شهر شده است. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، حمله رژیم صهیونیستی به نوار غزه درحالی وارد هشتمین ماه پیاپی شده که از حدود 3 ماه پیش شایعات درباره حمله رژیم صهیونیستی به شهر مرزی رفح آغاز شده و همچنان ادامه دارد. از پنجمین ماه جنگ و با حرکت سیل آسای اهالی غزه به سوی رفح در جنوب نوار غزه، سرنوشت این شهر به شدت برای همه طرفها اهمیت پیدا کرد.
در داخل سرزمین های اشغالی، تنگناها و تضادهای زیادی درباره رفح وجود دارد، اولاً تل آویو برای تکمیل عملیات نظامی خود در غزه شدیداً نیازمند ورود به رفح است. در واقع هیئت حاکمه رژیم صهیونیستی بدون تسلط بر این شهر راهبردی نمیتواند ادعا کند که کلیه مراحل عملیات نظامی علیه گروههای مقاومت فلسطینی در باریکه غزه را به اجرا درآورده است، چه رسد به ادعای موفقیت در اجرای این عملیات و رسیدن به دستاوردهای مورد نظرش!
ارتش رژیم صهیونیستی در 7 ماه گذشته دستکم یکبار وارد کلیه مناطق نوار غزه بجز حاشیه جنوبی آن شده است (البته منظور از ورود به مناطق مختلف به معنای اشغال موفقیت آمیز و کامل نیست). شدت وحشیگری و کشتار شدید فلسطینیان از سوی ارتش رژیم صهیونیستی در نوار غزه باعث تمرکز افکار عمومی جهان بر تحولات غزه و بهویژه شهر رفح و تلاش برای جلوگیری از حمله به این شهر شده است.
از سوی دیگر از آنجا که ارتش رژیم صهیونیستی دستاوردی جدی، علنی و محسوس در ارتباط با اهداف نظامی از پیش تعیین شده خود در نوار غزه، یعنی «از بین بردن حماس»، «اخراج حماس از نقش حکمرانی در غزه» و «آزاد کردن اسیران اسرائیلی از طریق عملیات نظامی[1]» به دست نیاورده، این تصور درون رژیم صهیونیستی به وجود آمده که در رفح و اطراف آن میتوانند اثری از اسرائیلیهای دربند مقاومت و یا رهبران حماس پیدا کنند.
علاوه بر این موضوع رفح برای کابینه ائتلافی حاکم به رهبری بنیامین نتانیاهو نیز به یک امر حیثیتی مبدل شده و سوای از اهمیت آن به عنوان یک هدف نظامی، اهمیت سیاسی و نمادین پیدا کرده است. فشار شدید افکار عمومی جهان و حتی دولتهای متحد رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از این اقدام (بهویژه تا قبل از تقابل مستقیم تل آویو و تهران در ماه آوریل 2024)، عملیات رفح را برای صهیونیستها به نمادی از اعمال اراده مبدل کرده و فروگذاری از اجرای این عملیات، احساس ناتوانی و شکست شدیدی به هیئت حاکمه، ارتش و نیز بخش بزرگی از جامعه اسرائیل منتقل خواهد کرد.
همچنین چشمانداز آینده جنگ و موضوع رفح در درون هیئت حاکمه رژیم صهیونیستی نیز به یک معما مبدل شده است، چرا که در داخل سرزمین های اشغالی برخی از احزاب و فعالان سیاسی با برجسته کردن موضوع نجات جان اسرائیلیهای دربند حماس و به مخاطره افتادن زندگی آنها در صورتی که عملیات رفح آغاز شود، خواستار توافقی برای نجات آنان پیش از هرگونه برنامهریزی برای اجرای این عملیات هستند. برای نمونه یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون خواستار تقدم توافق تبادل اسیران و آتش بس ناشی از آن بر عملیات رفح است و بنی گانتز، عضو کابینه جنگی نیز اخیراً در یک بیانیه تهدید کرد: «اگر طرحی که منافع اسرائیل را تأمین میکند با حمایت تمام نهادهای امنیتی بر روی میز مذاکرات قرار گیرد و وزیرانی که مسئول شکست 7 اکتبر بودند، مانع از اجرای آن شوند، کابینه حق ادامه حیات نخواهد داشت.»
در مقابل گانتز و هواداران توافق تبادل اسیران، جناح راست افراطی به رهبری ایتامار بن گویر و بتصلائل اسموطریچ، عدول از حمله به رفح را به عنوان خط قرمز مطرح میکنند و تهدید میکنند در صورت کنار گذاشته شدن این عملیات، از کابینه خارج خواهند شد. اسموطریچ در این باره با انتشار یک ویدیو هشدار داد توافقی که مانع از حمله به رفح شود «تسلیمی تحقیرآمیز» و «خنجری از پشت به سربازان اسرائیل» است. بن گویر نیز در یک توئیت تهدید کرده «هرگونه توافق غیرمسئولانه به معنای انحلال کابینه» خواهد بود.
بن بست موجود درون کابینه رژیم صهیونیستی وقتی جدیتر میشود که موضع اصولی حماس درباره مذاکرات آتش بس و تبادل را مرور کنیم. گروههای مقاومت فلسطین مذاکره بر سر جان اسیران و آزادی آنها را به اعلام پایان رسمی جنگ و عقب نشینی ارتش اسرائیل از غزه مشروط کردهاند، بنابراین ایده «تقدم تبادل اسیران بر حمله به رفح» (موضع هواداران اجرای سریع توافق) تضعیف میشود.
از سوی دیگر در صورت حضور اسیران صهیونیست دربند مقاومت فلسطین در رفح، تهاجم ارتش رژیم صهیونیستی به این منطقه جان اسیران اسرائیلی را نیز همچون فلسطینیان در معرض خطر مستقیم قرار میگیرد و معمای رفح از قبل نیز دشوارتر میشود.
از یک منظر دیگر صهیونیستها تصور میکنند حمله به رفح، موضع آنها در مذاکرات بعدی را تقویت میکند، چه در برابر حماس و گروههای مقاومت، چه در برابر دولتهای عربی و چه در برابر دولتهای اروپایی و آمریکا. این در شرایطی است که اختلاف نظر دولتهای اروپایی و دولت بایدن با رژیم اشغالگر در این زمینه به تداوم حضور اشغالگران در این منطقه برمی گردد. در واقع متحدان غربی اسرائیل نیز با ادامه حضور ارتش رژیم صهیونیستی در این باریکه حتی در صورت تحقق اهداف ادعایی جنگ توسط کابینه نتانیاهو موافق نیستند.
بلینکن: حمله به رفح خسارتی فراتر از انتظار به همراه داردحمدان: حمله زمینی به رفح موجب توقف مذاکرات خواهد شد
اما در عین حال دولتهای عربی به شدت مخالف این حمله هستند و تلویحاً تداوم روند عادی سازی میان رژیم صهیونیستی و دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس را به کنار گذاشته شدن این عملیات مشروط میسازند. هرچند بعید به نظر میرسد که این دولتها، عدم حمله به رفح را به عنوان خط قرمز خود مطرح کنند، اما قطعاً پیامدهای فاجعهبار انسانی حمله به این شهر تأثیر منفی زیادی بر چشمانداز عادی سازی روابط خواهد داشت.
[1] - تنها استثنا بر این امر آزادی دو اسرائیلی دربند در فوریه 2024 (بهمن ماه 1402) است که آنها نیز موفق به گریختن شده بودند.
انتهای پیام/